احتیاط بیش از حد در هنر رزمی


متن زیر به قلم کریستوفر کیل یکی از هنرجویان قدیمی کیوکوشین کاراته نگاشته شده است که سال ها قبل این رشته را به همراه شیهان ناکامورا نزد سوسای اویاما آموخته است.

نکته ای که او به آن اشاره می کند، همان است که سوسای اویاما بسیار به آن تاکید داشت و آن را مشخصه اصلی در کیوکوشین می دانست. از این رو مطالعه آن برای علاقمندان خالی از فایده نخواهد بود.

--> به عنوان یک هنرجو تا زمانی که در هنرهای رزمی آماتور هستیم می بایست هنگام تمرین با حریف خود مراقب تکنیک هایمان باشیم تا باعث صدمه رساندن به او نشویم. با این همه پس از رسیدن به یک درجه مشخص احتیاط بیش از حد می تواند نتیجه منفی داشته باشد.

سال ۱۹۶۱ که من در توکیو زندگی می کردم کاراته را نزد سوسای اویاما فرا گرفتم. در آن زمان سازمان کیوکوشین کاراته کوچک بود سالن اصلی تمرینات در یک ساختمان چوبی قدیمی در منطقه (ایکی بوکورو) در توکیو واقع شده بود. ما ۳۰ نفر هنرجو بودیم که هفته ای سه بار برای تمرین بعد از ظهرها به آنجا می رفتیم.

تمرین سخت و سنگین بود و گاه خشونت آمیز، به خصوص هنگام مبارزه دستان برهنه بدون هیچ پوشش با محافظ و حتی بدون محافظ پا مبارزه می کردیم و من همیشه صدمه می دیدم چرا که بعضی از کمربندهای مشکی خیلی سخت ضربات را به حریف وارد می کردند.

روز اول سوسای اویاما مرا به کناری برد و به هنرجوی ژاپنی جوانی معرفی کرد. نام او تاداشی ناکامورا بود. خیلی زود با یکدیگر دوست شدیم و همدیگر را قبل از تمرین ملاقات می کردیم. هیچ یک از ما زبان یکدیگر را به خوبی صحبت نمی کردیم به همین دلیل از دست هایمان برای برقراری ارتباط استفاده می کردیم. هر کدام از حرکاتمان مبین معنی خاصی بود.

ناکامورا به هنگام تمرین بسیار جدی بود (وی در آن زمان دان ۲ بود) و هنگامی که سوسای حضور نداشت او کلاس را اداره می کرد. ناکامورا در زمان مبارزه هیچ گاه آرام نمی گرفت بسیاری اوقات ضربه مواشی گری او به بدن من آن قدر سنگین بود که درد آن تا مغز استخوانم نفوذ می کرد. او به لحاظ تکنیک یکی از بهترین ها بود و به نظر من می رسید هیچ گاه نمی توانم از ضربات دست و پایش در امان باشم.

چند ماه بعد، یک روز قبل از تمرین با او نشسته بودیم و سوبا (نوعی سوپ رقیق ماکارونی) می خوردیم از او پرسیدم چرا همیشه به من خیلی سنگین ضربه می زند او در جواب گفت: چون من دوست تو هستم زمان زیادی طول کشید تا فهمیدم منظور او چه بود. اما به تدریج متوجه شدم که ضرباتی که وی هنگام تمرین به من می زند حساب شده می باشد. ممکن بود در اثر آن ضربات به زمین بخورم یا گیج شوم اما هیچ گاه صدمه جدی ندیدم. در حالی که دیگران به دفعات سعی می کردند به من صدمه برسانند و این کار را هم انجام می دادند.

علاوه بر این با گذشت زمان متوجه شدم که حق با او بود. اگر شما به هنرجوی رزمی هستید بعد از یک درجه معین اگر قدرت حملات شما بیش از حد ضعیف باشد کمکی به حریف تمرینی خود نمی کند و اصلا به نفع او نیست. آنچه می خواهم بگویم این است که تقریبا در هر هنر رزمی که دو کمربند سیاه در تمرین رو به روی یکدیگر قرار می گیرند، چنانچه از یکی از آنها خواسته شود ضربه ای تهاجمی وارد کند اگر ضعیف یا نادرست اجرا شود به نفر مقابل صدمه وارد می کند.

من مدارس رزمی بی شماری را دیده ام، در کاراته، آیکیدو، جودو، کونگ فو و ... که حریف تمرینی حمله ای انجام می دهد که چیزی شبیه به تای چی به نظر می آید، آرام و دور از هدف. اغلب اوقات اگر ضربه تمرینی مشت مستقیم به صورت باشد، ضربه به کنار سر نشانه گیری و نواخته می شود. چنین ضربه ای چیزی به حریف تمرینی نمی آموزد. با وجود این که شما هیچ گاه نباید تعمدا حریف تمرینی خود را با خطر مواجه نمایید. قدرت، سرعت تکنیک مورد استفاده می بایستی بر اساس درجه و توانایی های حریف تمرینی تنظیم شود. از این رو است که توانایی های او بهبود می یابد و می آموزد که چگونه با حملات قوی تر و واقعی تر برخورد کند.

به هر حال اگر یک هنرجو به کار کردن سست و غیر واقعی عادت کند برای مبارزه واقعی آماده نخواهد شد، جایی که حریف تمرینی همکاری نمی کند بر حریف مقابل هم اثر معکوس می گذارد زیرا اگر دائم حملات او آرام و بی اثر باشد حریف نیز عادت می کند تکنیک ها را اینگونه اجرا کند. آن ضرب المثل قدیمی را به خاطر بیاورید که می گوید: شما همان کسی می شوید که تمرین می کنید.

یکی از دوستان خوب من اغلب داستان یک مرد آمریکایی که کمربند مشکی آیکیدو را داشت نقل می کرد: شبی بعد از تمرین مرد به سمت خودرواش که یک وانت سرپوشیده بود حرکت می کند، شخص ولگردی را در حال جستجو داخل قسمت بار ماشین می یابد. شخص ولگرد چاقویی در دست داشت و از ماشین بیرون آمده و ضربه ای به سینه وی می زند و موجب مرگ آیکیدو کار می شود. او قادر نبود یک حمله ساده با چاقو از جلو که توسط یک آماتور صورت گرفت را دفاع نماید، چیزی که احتمالا هزاران بار قبلا در دوجو تمرین کرده بود.

پس زمانی که با یک کمربند سیاه روبرو می شوید حریف ضعیفی نباشید و حریف تمرینی خود را به واکنش و دفاع وادار کنید این یعنی یک دوست واقعی بودن.